display result search
هادی ثروتی گفت: جامعه آمریكا، یك جامعه ساختارمحور است، یعنی در پشت صحنه آمریكا كسانی هستند كه تصمیم میگیرند و ترامپ نمیتوانند به عنوان كارگزار آن جادهای كه برای ایالاتمتحده و آینده آن ترسیم شده، تبیین كند.
برنامه "گفتوگوی سیاسی" با موضوع(تحلیل و بررسی افول هژمونی آمریكا و كاهش فزاینده قدرت نرم این كشور) با حضور دكتر هادی ثروتی،كارشناس مسائل بینالملل و استاد دانشگاه روانه آنتن شبكه رادیوگفتوگو شد.
هادی ثروتی در مصاحبه با رادیوگفتوگو بیان كرد: آمریكاییها در حال حاضر در سه فضای تردیدی در سطح هویت، ناسیونالیست و تكجانبهگرایی و رهبری جهان به سر میبرند. این سه سطح برای آمریكاییها بسیار مهم است اما واقعیت این است كه آنها در ایجاد قدرت نرم در طول زمان در هر سطحی وارد شدند، نتوانستند موفق شوند. برای مثال در مساله عراق وقتی وارد این كشور شدند به دنبال دولت ملتسازی بودند، یعنی سعی كردند فضای عراق را از طریق یك دولت ملتسازی ترمیم و یك هویت و ماهیت جدیدی تعریف كنند.
وی افزود: واقعیت آن است كه آمریكا در تعریف و ایجاد دولت ملتسازی در عراق موفق نبودند، به عبارتی وقتی ترامپ سعی میكند فضای جدیدی بسازد، قصدش آن است كه فضای گذشته را ترمیم كند. اما مشكل آنجاست كه سلطه آمریكا دچار مشكل شده و سیاستمداران آمریكا نتوانستند در چند دهه اخیر یك تصمیمسازی درستی را شكل دهند و اكنون دچار مشكل شدند. همانطور كه میدانید جامعه آمریكا، یك جامعه ساختارمحور است، یعنی در پشت صحنه آمریكا كسانی هستند كه تصمیم میگیرند و سیاستمدارانی مانند بوش پدر و پسر، كلینتون، اوباما و ترامپ نمیتوانند به عنوان كارگزار آن جادهای كه برای ایالاتمتحده و آینده آن ترسیم شده، تبیین كنند.
استاد دانشگاه ادامه داد: لذا در پشتپرده آمریكا ساختاری است كه برای آن تصمیم میگیرند و سیاستمدارانی مانند ترامپ به آنچه گفته شده، عمل میكند و اكنون آمریكاییها در بازسازی فضای ناسیونالیست، هویت و تك جانبهگرایی دچار مشكل شدند، لذا اگر اكنون بخواهند قدرتی برای خودشان تعریف كنند با توجه به فضای جدید نظام بینالملل كه به چندقطبیهای متعدد تقسیم میشود و از قضا بر اساس بارهای مختلفی تعریف میشود.
هادی ثروتی گفت: به طوری كه اگر اكنون ابرقدرتی چین با بار اقتصادی تعریف میشود، حاكی از این است كه یك پشتوانه توسعه با قدرت نرم، اقتدار اقتصادی و نظامی در فضای جدید بینالمللی برای خودش تعریف میكند. همچنین وقتی قدرتی در ژاپن در دهه 60 یا 70 شكل گرفت بر این اساس بود كه از یك پشتوانه قدرت نرم برخوردار شد و آن را در فضای بینالمللی در كنار سایر مولفههای تعریف كرد. در حال حاضر در فضای متنوع نظام بینالملل، اروپا با محوریت آلمان و فرانسه تعریف فضای جدیدی میكنند، در نظام توزیع جدید قدرت بر این بار است و اگر جمهوریاسلامی به عنوان یك قدرت منطقهای در حال شكلدهی به فضای جدیدی است بر بار ایدئولوژیك هست، فضای انقلابی با یك بار ایدئولوژیك كه توانسته یك قدرت نرم برای جمهوریاسلامی ابتدا در منطقه و بعد در فضای بینالمللی ایجاد كند كه حرف برای آینده خواهد داشت.
وی افزود: در مقابل فضایی كه برای آمریكاییها در خلا ایدئولوژیك و فرهنگی دچار بحران شده و به دنبال تعریف فضای برای هویتسازی هستند در حالی كه نظامهایی مانند جمهوریاسلامی با اقتدار نظامی و پشتوانهای كه دارد در منطقه توانسته است یك عمق استراتژیك ایجاد كند و در مقابل آمریكاییها مدام دچار پسرفت هستند و شاهد عقبنشینی سنگر به سنگر آنها در منطقه هستیم. سوالی كه اینجا پیش میآید چرا آمریكاییها با آن مولفههای قدرتی كه دارند در منطقه موفق نیستند؟ با وجود آنكه آمریكاییها در منطقه از دو قدرت سخت و نرم استفاده میكنند اما موفق نیستند.
كارشناس مسائل بینالملل در مصاحبه با رادیوگفتوگو ادامه داد: به نظر میآید الگوهای استراتژیك آمریكا دیگر جواب نمیدهد و فضای جدیدی باید تعریف كنند و یك بازنگری عمده در خودشان داشته باشند.