display result search
یك كارشناس مسائل بینالملل گفت: برخی از آقایان تقلیدگرا به نحوی از آمریكا تعریف میكنند كه اصلا خود آمریكاییها به آن اقبالی ندارند، یعنی به شكلی نظام آمریكا را بزك میكنند و برای ما توضیح میدهند كه واقعیت ندارد.
برنامه "گفتوگوی سیاسی" با موضوع(تحلیل و بررسی افول هژمونی آمریكا و كاهش فزاینده قدرت نرم این كشور) در ادامه با حضور دكتر یاسر برخورداری،كارشناس مسائل بینالملل و استاد دانشگاه روانه آنتن شبكه رادیوگفتوگو شد.
یاسر برخورداری در مصاحبه با رادیوگفتوگو عنوان كرد: در حال حاضر آمریكا دیگر قدرت نفوذ قبل خود را در متحدانش كاهش پیدا كرده كه از آن به قدرت نرم تعبیر میشود، به عبارتی ایالاتمتحده دیگر نفوذ آهنین خودش را ندارد. زیرا متحدان آمریكا دیگر مانند دوران جنگ سرد نیستند و خودشان در یك چارچوبهای رسمی در حال دستیابی قدرت هستند، لذا دیگر در این سیستم افراد تصمیمگیرنده در ساختارهای سیاسی نیستند و وقتی آمریكا قصد دارد به جایی حمله كند یا در فرایندی وارد شود.
وی افزود: افكار عمومی در كشور دیگری به خیابان میآیند و به دولتهایشان اخطار میدهند كه حق ندارند وارد جنگطلبی آمریكا شوید. در حالی كه 40 یا 30 سال قبل، رئیسجمهوری تصمیم به جنگ با یك كشور یا همراهی با آمریكا میگرفت و نیروی نظامی را اعزام میكرد. اما امروز قدرت نرم بافت و ماهیت قدرت را در جهان تغییر داده است، به عبارتی كشورها قدرت خود را بازتعریف كردند و مدل تصمیمسازی و تصمیمگیری در كشورها تغییر پیدا كرده و سبب شده است آمریكا كه خیلی راحت با یك تلفن خط قرمز میتوانست رئیسجمهوری را مجاب كند نیروی یك كشور دیگر را به همراهی با خودش در جنگی اعزام كند، افكار عمومی مانع چنین همراهی است.
استاد دانشگاه ادامه داد: امروز افكار عمومی در برابر تصمیمات جنگطلبانه میایستد و گاه در مقابل ایجاد پایگاههای نظامی آمریكا مقاومت میشود و دیگر افكار عمومی به راحتی در مقابل تصمیمات آمریكا تسلیم نمیشود، مانند مساله مرگ جمال قاشقچی. یكی دیگر از دلایل افول هژمونی آمریكا به صحنه اقتصاد آن برمیگردد، زیرا همه میدانید كه قدرت اقتصادی زیربنای قدرت نظامی است و برای همین قدرت نظامی آمریكا نیز دچار چالش شده و از طرف دیگر ماهیت جنگها نیز تغییر پیدا كرده است. این دو در كنار هم باعث چالش در قدرت نظامی و در نتیجه افول هژمون آمریكا میشود.
یاسر برخورداری گفت: برخی از آقایان تقلیدگرا به نحوی از آمریكا تعریف میكنند كه اصلا خود آمریكاییها به آن اقبالی ندارند، یعنی به شكلی نظام آمریكا را بزك میكنند و برای ما توضیح میدهند كه واقعیت ندارد. ضمن اینكه همه مردم ما برای تائید یا رد تعریفهای آنها وقت برای مطالعه منابع دست اول را ندارند. چشم آنها به عناوینی میخورد كه نامی برخی افراد بر آن است و متاسفانه این افراد به نحوی از آمریكا دم میزنند كه با واقعیت بسیار فاصله دارد. در حالی خود جامعه اندیشگاهی ایالاتمتحده اینگونه به آن نگاه نمیكند، آنها با تعجب میگویند ما كه در آمریكا زندگی میكنیم اینطور نمیبینیم كه شما تعریف میكنید. چهطور قدرت آمریكا را اینطور بزرگ جلوه میدهید؟!
وی افزود: اگر در شرایط كنونی به آمریكا نگاه كنیم، كافی است بررسی كنیم تا دریابیم عملكردش در چند بحران به چه شكل بوده است؟ برخی درباره رویكرد و نگاه ما به آمریكا میگویند هویت جمهوریاسلامی در آمریكاستیزی است و اگر این هویت را از جمهوریاسلامی بگیرد، خلع سلاح میشود. در حالی كه باید به این افراد گفت چرا بحث را برعكس میكنید باید دید آیا جمهوریاسلامی آمریكاستیزی كرده یا از آن طرف با قدرت رو به رشد كشور ایران دارد با آن ستیز انجام شد.
استاد دانشگاه در مصاحبه با رادیوگفتوگو بیان كرد: برخی در یك عوامفریبی، مغالطه میكنند و بعد بر آن سوار میشوند و میگویند كسی كه توی گوش شما زده، برای چه شما میخواهید توی گوشش بزنید؟! همچنین میگویند كسی كه به كشور شما حمله كرده، (نمیگویند دفاع مقدس بلكه میگویند جنگ ایران و عراق)، برای چه به جنگ متقابل پرداختید؟ با این عوام فریبی برخی سعی میكنند وجه علمی بحث را بكاهند و وجه عامیانه و تبلیغی آن را بیفزایند، شوربختانه همكاران من امروز همین بحثها را در دانشگاهها مطرح میكنند.