display result search
یك كارشناس مسائل سیاسی ضمن یادآوری این نكته كه حامیان مذاكره با آمریكا قول گرداندن سانتریفیوژ و چرخ صنعت را داده بودند، گفت: تجربه تاریخی مذاكرات با آمریكا، جامعه را بیفایده بودن آن رساند.
برنامه "گفتوگوی سیاسی" با موضوع(مبانی استدلال رهبری در نفی تام مذاكره با آمریكا در فضای كنونی و مهمترین آثار منفی مترتب بر آن) با حضور وحید جلالزاده، كارشناس مسائل سیاسی روانه آنتن شبكه رادیوگفتوگو شد.
وحید جلالزاده در مصاحبه رادیوگفتوگو عنوان كرد: برخی در شرایط كنونی معتقدند میتوان با آمریكا از در مذاكره وارد شد و منافع جمهوریاسلامی را حفظ كرد. از سویی افرادی موافق مذاكره با آمریكا در شرایط فعلی نیستند. اگرچه اصل مذاكره را نمیتوان نفی كرد و اكنون ما با دنیا در حال مذاكره هستیم. اما سوال اینجا پیش میآید كه چرا با آمریكا مذاكره نمیكنیم؟ درباره این موضوع شواهد تاریخی وجود دارد كه وقتی تاریخ روابط ایران و آمریكا نگاه میكنیم، بعد از افول امپراطوری بریتانیا، آمریكاییها كه چشم طمع به مناطق تحت نفوذ انگلیسیها از جمله ایران داشتند و از همان زمان كه آمریكاییها پایشان به ایران باز شد تا به امروز، همیشه در روابط ایران و آمریكا نوعی حاكمیت قدرت داشتیم.
وی افزود: به عبارتی رابطه و مذاكره میان ایران و امریكا بر اساس مولفه قدرت بود، چون آمریكاییها قدرت فائقه در دنیا هستند، لذا وقتی میخواهند با كشوری مذاكره یا رابطه برقرار كنند؛ اصل نخست آنها قدرت است كه این مولفه روابط و مذاكره را تحتشعاع قرار میدهد. از سویی با توجه به سابقه تاریخی روابط ایران و آمریكا كه منجر به ساقط شدن یك دولت ملی شد و در این میان آمریكا نقش جدی داشت و طرفداری از پهلوی دوم كه كارنامهاش برای مردم مشخص بود و این طرفداری تا روزهای پایانی حكومتش ادامه پیدا كرد و پس از پیروزی انقلاباسلامی از واقعه طبس، ایجاد جنگ تحمیلی، حمله به هواپیمای مسافربری ما و كمك به دشمنان جمهوریاسلامی در منطقه ایفای نقش كرد.
كارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: تصور میكنم رهبری صرفنظر از این مسائل، به دلایل عقلی و نقلی در بحث مذاكره با آمریكا در شرایط فعلی مخالفت كردند. در حالی كه رهبری در ابتدای دولت نخست حسن روحانی، بحث نرمش قهرمانانه را مطرح كردند كه برای نرمش قهرمانانه شواهد تاریخی در صدر اسلام را داریم، به طوری كه پیامبر اسلام در صلح حدیبیه با سران قریشی به مذاكره نشست كه در آن موقع قریش در اوج قدرت بود اما در سالهای بعدی نشان از این بود كه پبامبر در نرمش قهرمانانه توانسته منافع مسلمانان را در نظر بگیرد.
وحید جلالزاده گفت: لذا رهبری در دولت نخست روحانی، مجوز مذاكره با آمریكا را در یك سطح دادند، به طوری كه روحانی و اوباما به صورت تلفنی با هم صحبت كردند و بعد از آن در سطح وزیرخارجه و معاونان توانستند با مقامات آمریكایی مذاكره كنند. مقام معظم رهبری از همان روزهای نخست هر چند مجوز مذاكره با مقامات آمریكایی را داده بودند، اما این انذار را میداند كه به مذاكرات خوشبین نیستند. به نظرم اگر رهبری در آن موقع مجوز مذاكره را صادر كردند، به دلایل اجتماعی و داخلی بود. برخی در داخل قانع نمیشدند كه مذاكره با آمریكا هیچ نفعی به حال مردم كشور ندارد. لذا باید یك تجربه تاریخی شكل میگرفت و من امروز در سطح دانشگاه و جامعه میبینیم كه این تجربه در جای خودش نشسته است.
وی افزود: مدتها پیش اوباما با ارسال نامههایی به رهبری درخواست مذاكره و ایجاد رابطه با جمهوریاسلامی را داشت اما پس از مسائل سال 88 یك دفعه برخی فعالیتها و حركات صورت گرفت كه آمریكاییها به این توهم رسیدند با فضایی كه ایجاد شده، میتواند در فضای داخلی كشور ما جولان دهند كه این خیالی عبث بود. حال سوالم این است چه كسانی جمهوریاسلامی را به نقطهای رساندند كه وقتی آمریكاییها به فضا و محیط داخلی جمهوریاسلامی مینگرند، طمع میكنند كه میتوان كاری كرد و امروز متاسفانه همان افراد زبانشان از همه درازتر است. در حالی كه نخسیتن افرادی كه باید مدافع نه به مذاكره با آمریكا باشند، آنهایی هستند كه ما را به امروز رساندند و قول دادند كه همه سانتریفیوژ را میگردانند و هم چرخ صنعت را.