یك استاد فلسفه و ادیان با اشاره به سیر و سلوك مولانا پس از آشنایی با شمس گفت: مولانا عارفی است كه پایش در زمین بود و میان مردم زندگی میكرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، بخشعلی قنبری با حضور در برنامه "سوفیا" رادیو گفتوگو شناخت مسیر مولانا را نیاز بشر امروز دانست و گفت: مولانا به تعبیر امروزیها به اگزیستانس وجود بها میدهد و قبل از اینكه از بلخ به قونیه سفر كند، از درون به درون سفر كرده است.
وی مواجهه مولانا و شمس را موجب آشنایی با عالمی دیگر دانست كه زوایای دیگری از وجود مولوی را به او شناساند. مولانا از این پس، دوباره متولد میشود و مسئله تولد دوباره در مثنوی معنوی هم مطرح شده است. در روایات نیز آمده است كه افراد زاده شده، كامل نخواهند شد و این یكبار زادگان، افرادی ناقصند.
قنبری ادامه داد: مولانا ضمن آشنایی با شمس دوباره زاده شد و با توجه به وجود خود، دائماً در حال بودن و شدن بود.
دانشیار دانشگاه آزاد تهران مركز با اشاره به اینكه مولانا در عوالم بالا سیر میكند و در عین حال روی زمین قدم بر میدارد، گفت: مولانا گرچه سر در آسمان دارد اما پاهای او روی زمین بوده و میان مردم راه میرود.
قنبری گفت: مولانا از زمین و زمینیان قطع رابطه نكرده است و لذا متعلق به همه اعصار است.
وی ادامه داد: هستند عرفایی كه به عالم بالا رفته ولی به زمین باز نگشتند ولی ضمن روبرو شدن مولانا با شمس و تولدِ مولوی دیگر، در رابطههای خود دگرگونی بوجود میآورند.
قنبری این روابط را با خدا، خود، دیگران و عوالم بالا عنوان كرد و گفت: با نظر در مثنوی، میبینیم درباره این رابطهها نظری نو داده شده كه ماندگار نیز هست؛ لذا شعر و سخن مولوی در این 4 رابطه كهنه شونده نیست.
این استاد دانشگاه افزود: با خواندن مثنوی، احساس میشود این اشعار هم اكنون سروده شده است چراكه اینها نیازِ امروز و اكنونِ ماست و حتی اگر قرنها بگذرد، مردمان دیگر نیز بی نیاز از مولانا نخواهند بود.
قنبری گفت: مولانا به قدری جذاب حرف میزند كه اگر یك فرد ناآشنا با خداوند اشعار او را بخواند، به باری تعالی جذب میشود.
این استاد فلسفه خاطرنشان كرد: مولانا خدمتی عظیم به بشریت كرده و میكند كه همانا استنباط زنده از داستانهای مرده است.
همچنین در ادامه برنامه عبدالرضا مدرس زاده دانشیار گروه ادبیات دانشگاه آزاد كاشان در مصاحبه زنده تلفنی مولانا را عارفی خواند كه ریشه در خاك دارد و سر در افلاك و تصریح كرد: اگر عارف تافته جدا بافته از جامعه و خلق باشد، عرفان و معرفت او هیچ لطف و ارزش و اعتباری نخواهد داشت.
وی گفت: عرفان این گونه نیست كه در را به روی خود ببندیم و چنین عرفانی هیچ لطفی ندارد.
مدرس زاده افزود: عارفان بزرگ به زبان و نگاه هنر تمسك داشته و خاصه مولانا به جنبههای تمثیل و رمزی رو كردهاند.
وی خاطرنشان كرد: مثنوی گنجینهای فاخر و قابل اعتناست و به عنوان میراث فرهنگی و هنری جامعه ما مطرح است.