خبرگزاری ایكنا: نداشتن اطلاعات جامعی از مغز، از مشكلات تئوری فلسفه است

همتی‌مقدم فلسفه ماهیت ذهن را یكی از مباحث هستی‌شناسی عنوان كرد و گفت: نبود اطلاعات جامع درباره مغز، از مشكلات این حوزه است و با شناخت بیشتر مغز و بكارگیری هوش مصنوعی، شاهد طراحی سیستم‌های شبه‌انسانی هستیم.

1400/01/22
|
11:15

به گزارش ایكنا؛ دكتر احمدرضا همتی‌مقدم، استادیار پژوهشكده علوم شناختی، مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم تحقیقات در مورد فلسفه ذهن، هوش مصنوعی و كاركردهای آن در دنیای جدید با برنامه «‌سوفیا» گفتگو كرد.

همتی مقدم فلسفه ماهیت ذهن را یك بحث مشخص در مباحث هستی شناسی عنوان كرد كه سابقه طولانی دارد و بیان كرد: از ابتدای تأملات فلسفی تا امروز همواره برای یافتن پاسخی در چیستی من، با دو مجموعه پاسخ دوگانه و فیزیكی مواجه هستیم.

وی دوگانگی جوهری را مهم‌ترین پاسخ برای دسته دوگانه دانست و افزود: جوهر به معنای هر چیزی است كه واجد ویژگی‌هایی باشد و در دوگانگی جوهری، جوهر مادی و غیرمادی وجود دارد كه ذهن همان جوهر غیر‌مادی است.

او ادامه داد: فیزیكالیست‌ها معتقدند تنها یك نوع جوهر در عالم داریم كه آن جوهر ماده است، اما یك سری پدیده‌ها نیز هستند كه به ظاهر ماده نیستند، اما با فیزیك كاملاً توضیح داده می‌شود.

همتی‌مقدم از تفاوت بین فیزیكالیزم با ماده‌گرایی خام قرن هجدهم خبر داد و تصریح كرد: به عقیده ماده‌گرایان، همه چیز ماده است، در حالی كه در فیزیكالیزم پدیده‌ها توسط علوم رایج توضیح داده می‌شوند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم تحقیقات پاسخ فیزیكالیست‌ها درباره ماهیت ذهن را به هفت دسته رفتارگرایی، این‌همانی نوعی، این‌همانی مصداقی، كاركردگرایی، نظریه محاسباتی ذهن، اتصال‌گرایی و نظریه شناخت بدن‌مند تقسیم كرد و افزود: اكثر علوم شناختی دنیا و حتی كل بخش دفاعی آمریكا بر مبنای نظریه محاسباتی ذهن كار می‌كنند.

همتی مقدم در دسترس نبودن اطلاعات جامعی از مغز را از مشكلات تئوری فلسفه اسلامی و غرب دانست و تأكید كرد: با شناخت بیشتر از مغز، شاهد تغییر نگرش در دیدگاه و تئوری‌ها هستیم و حتی با ایجاد فلسفه هوش مصنوعی، سیستم‌های شبه‌انسانی كه شبیه انسان فكر می‌كنند، طراحی شده است.

به گفته این استادیار پژوهشكده علوم شناختی تا ابد هیچ كامپیوتری نمی‌توان ساخت كه مانند انسان فكر كند.

همتی مقدم گفت: انسان از سه ساحت فیزك، ادراك و روح تشكلیل می‌شود كه ادراك همان ذهن است و براساس این تئوری جریانی به نام نوروتئولوژی به معنای الهیات عصب محور، شكل گرفته است.

ایشان نورومدیتیشن را برنامه‌های آموزشی ذهنی معرفی كرد كه فرآیندهای ادراك را انجام می‌دهند و با سه نوع توجه متمركز، آگاهی باز و خود استعلایی اتوماتیك روی ساختارهای مغزی عمل می‌كنند.

همتی مقدم با بیان اینكه نورومدیتیشن با فعال كردن ساختارهای نورونی تأثیرات شگرفی در توجه، تمركز و آرام كردن ذهن دارند، بیان كرد: از تكینك تصویر پردازی به خوبی در نورومدیتیشن استفاده می‌كنند كه با خیال‌پردازی تفاوت دارد.

دسترسی سریع