یاری در رادیو گفتوگو با بررسی رمضان در شعر فارسی گفت: شاعران در سه گروه مشخص در مواجهه با ماه مبارک رمضان شعر سروده و رمضان را دستمایه مضمون پردازی شاعرانه کردهاند.
دکتر سهیل یاری (دکترای زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه، مولف و مترجم )در برنامه گفتگوی فرهنگی رادیو گفتگو پیرامون رمضان در شعر و ادبیات فارسی عنوان کرد: به یک اعتبار هم شعر و هم نثر را باید مخصوص خواص دانست چرا که شاعران و نویسندگان مخاطب خاص داشتند اما در نثر جای بحث بیشتری برای روزه و روزه داری وجود دارد و در کتابهایی مثل اثر ابونصر عبدالله بن علی بن محمد بن یحیی سرّاج طوسی از صوفیان قرن چهارم هجری بابی درباره روزه داری وجود دارد اما به طور کلی خاصیت نظم جای بحث کردن از احکام نیست.
وی افزود: روزه و رمضان همچون شماری دیگر از مسائل در آینه شعر و ادب فارسی نمود داشته است و شاعران را در مواجهه با آن شاید بتوان به سه دسته تقسیم کرد.
این مدرس دانشگاه توضیح داد: از همان آغاز که رودکی پدر شعر فارسی، بلند بنای کاخ ادب را برافراشت، مفردات روزه، رمضان، صوم و صیام در آیینه شعر فارسی انعکاس یافتند. این انعکاس در تمامی انواع شعر مدحی، اخلاقی، تعلیمی، غنایی و رثا دیده میشود و شعرای مختلف به آن اشاراتی داشتند که میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد برخی شاعران از آمدن ماه مبارک رمضان ناراضی و ناخرسند بودند چرا که مانع عیاشی و کامرانی و خوش گذرانی آنها میشده است و زندگی روزمره آنها را دچار چالش میکرد و عموما این دسته جزو شاعران متشرع نبودند در این میان میتوان به منوچهری دامغانی از شعرای بزرگ سده چهارم و پنجم اشاره کرد.
وی در ادامه به بیان شاهد مثال از اشعار شعرا پرداخت و گفت: منوچهری شعری دارد (ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به/عید رمضان آمد، المنه لله/آنکس که بود آمدنی آمده بهتر/و آنکس که بود رفتنی او رفته بده به) و آرزوی رفتن رمضان را دارد و یا فرخی سیستانی از چنین شاعرانی است در جایی میگوید ( روزه از خیمه ما دوش همی شد بشتاب/عید فرخنده فراز آمد با جام شراب/قوم را گفتم چونید شمایان به نبید/همه گفتند صوابست صوابست صواب/چه توان کرد اگر روزه زما روی بتافت/نتوان گفت مر او راکه ز ما روی متاب/چه شود گر برود گو برو و نیک خرام/رفتن او برهاند همگانرا ز عذاب/روزه آزادی تن جوید او را چهکنم/چو اسیران نتوان بست مر او را بطناب/ مغزمان روزه پیوسته تبه کرد و بسوخت/ ما و این عید گرامی بسماع و می ناب) البته همین شاعر جای دیگر معتدل تر سخن گفته است.
دکتر یاری به شعری از عبید زاکانی از شعرای قرن هشتم نیز اشاره کرد و گفت: در این شعر (لله الحمد که ما روزه به پایان بردیم/عید کردیم و ز دست رمضان جان بردیم/دل به جان آمد از آن باد به شبها خوردن/در فرو کردن و ترسیدن و تنها خوردن/چه عذابیست همه روزه دهان بر بستن/چه بلائیست به شب شربت و حلوا خوردن) عبید زاکانی به نوعی از ماه مبارک رمضان گلهمنداست.
وی همچنین اشتباهی در ادبیات رمضانی را تصحیح کرد و توضیح داد: بیتی معروف از قاآنی است که مرسوم است اینگونه بخوانند که (عیدرمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت) که در مصحح دیوان قاآنی آمده از (حیف) استفاده نشده و در هر دو بخش به شکل (شکر) اشاره شده است.
این مدرس دانشگاه نگاه حافظ، مولانا و سعدی به روزه و ماه مبارک رمضان را نگاه ویژه و مثبتی دانست و گفت: حافظ چند غزل درباره رمضان دارد و آثار او از برجسته ترین نمونههای رمضانی است و در عین نگاهی نقادانه تلاش دارد تا اصل دین و روزهداری را معرفی کند هرچند در بیتی چون (روزه هر چند که مهمان عزیز استای دل/صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی) معتقد است رفتن ماه صیام انعامی در پی دارد و به نوعی از آمدن عید فطر خوشحال است.
وی با اشاره به دستهای دیگر از شاعران که از رمضان سرودهاند آنها را شعرایی عنوان کرد که رمضانی چون روزه و رمضان و شب قدر و افطار را دستمایه مضمون پردازی خود قراردادهاند و در این میان خاقانی که خداوندگار مضمون پردازی است به آن توجه ویژه داشته است مثل (تا به رویش گرفتهام روزه/ جز به یادش نکردهام افطار) و یا فصیح الزمان شیرازی بیت معروفی دارد که رمضان را دستمایه مضمون پردازی کرده و این شعر به اشتباه به شاطرعباس صبوحی نسبت داده شده. آنجا که میگوید (روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است /آری! افطار رطب در رمضان مستحب است).
دکتر یاری معتقد است در تاریخ ادبیات ایران هیچ شاعری به اندازه مولانا چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی درباره رمضان شعر نسروده است و در این خصوص توضیح میدهد: در کلیات شمس چندین غزل در مورد رمضان سروده شده است، همچنین سعدی مشهور ترین شعری که دارد سرودهای است که در وداع با ماه مبارک رمضان داردکه اینگونه است که (برگ تحویل میکند رمضان/بار تودیع بر دل اخوان/یار نادیده سیر، زود برفت/دیر ننشست نازنین مهمان/قادر الحب صحبة الاحباب/فارق الخل عشرة الخلان/ماه فرخنده، روی برپیچید/ و علیک السلام یا رمضان/ الوداع ای زمان طاعت و خیر/مجلس ذکر و محفل قرآن) و به طور کلی سعدی مطالب زیادی در حوزه روزه و ماه رمضان در کتاب بوستان خود دارد که به بیان فلسفه روزه داری پرداخته است.
وی در پایان در رادیو گفت و گو گفت: در مروری بر انعکاس رمضان در شعر فارسی، به علت گستردگی این موضوع در ادبیات نمیتوان از همه شاعران نام برد.