پژوهشگر مطالعات ادیان و معرفت فلسفی با بیان اینكه سنت شرقی سكوت، آرامش و خلوت و انقطاع را متجلی میكند، گفت: در این خلوت حذف اضافات و آرزوهای گزاف اتفاق میافتد.
به گزارش خبرگزاری مهر، رسول رسولی پور با حضور در استودیوی برنامه سوفیا، فلسفیدن را به معنای ارتباط با دیگری دانست و افزود: از آموزههای مارتین بوبر – فیلسوف یهودی الاصل اتریشی- این گونه دریافت میشود كه در رابطه من-تویی، طرف مقابل به معرفت ما محكوم نیست؛ بلكه جان یافته و خود به عنوان یك سوژه تلقی میشود و لذا هر دو طرف حس هم افزایی در این رابطه داشته و از تنهایی و بی معنایی خارج میشوند.»
عضو دپارتمان فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با طرح این پرسش كه چه چیزی به زندگی انسان معنا می بخشد، گفت: «اشیاء را توان و یارای برقراری این ارتباط نیست؛ بلكه انسان باید ارتباطی از جنس جان با نفس و عقلی برقرار سازد.»
رسولی پور ضمن تشریح چیستی و چگونگی دستیابی به فلسفه شادی، اظهار كرد: «اگر ارتباط عقلی باشد، رضایت و شادی معنا یافته و باعث هم افزایی میشود ولی اگر به جای عقل، نفس اماره و خودخواهی وارد رابطه شود، ارتباط دیالوگی –شادی- ایجاد نمیشود و حتی اگر خندهای نیز در كار باشد، بر ظلمت جان آدمی افزوده میگردد.»
مدرس كرسیهای فلسفی در عرصه بین الملل در خصوص تفاوتهای فلسفه شادی در شرق و غرب عالم گفت: «فلسفه غربی به عنوان میراث حكمتِ یونان، سمت و سویی تحلیلی پیدا كرده و لذا معرفت بر ارتباط غلبه یافته و از ارتباط یك جان با جان دیگری دور مانده و به سوژهای مبدل شده كه قصد شناخت جهان را دارد.»
رسولی پور سردی و عدم شادی را دستاورد فلسفه تحلیلی عنوان كرد و افزود: «انسان همچنان بر فلسفه شرقی حاكم است. از طرفی در فلسفه بودیسم رنج و مرض را ریشه یابی میكنند و آموزش میدهند این رنج از خواستن بر میخیزد كه اگر از زیاده طلبی دست برداریم، انسان را به شادی رهنمون میسازد.»
متخصص فلسفه دین گفت: «اگر كسی خواهان شادی واقعی است، باید ارتباط جانی و عقلی با دیگری برقرار كند نه اینكه به سوژهای مبدل گردد كه در حال جست وجو برای شناخت دیگری است.»
رسولی پور افزود: «پر شدن ذهن از تصورات گوناگون باعث تشویق و اضطراب و شلوغی است؛ ذهن آدمی نیازمند خلوت است و لذا فلسفه عبادات و سكوت، آرامش یافتن انسان است.»
رئیس دانشكده ادبیات دانشگاه خوارزمی گفت: «در سنت غربی به دلیل غلبه معرفت شناسی و نوع رابطهای كه میان حاكم و محكوم برقرار است، آرامش مورد نظر به دست نمیآید.»
رسولی پور اضافه كرد: «شادی كه به حقیقت ربط دارد، اصیل است اما شادی كه بعد از تسلط به ابژه –آنچه مشاهده میشود- دست میدهد، حقیقی نخواهد بود چراكه ما آن فرد را نیز محكوم به حقیقت خود در نظر میگیریم.»
وی در رابطه با اینكه سنت شرقی سكوت، آرامش و خلوت و انقطاع را تجلی میكند، گفت: «در این خلوت حذف اضافات و آرزوهای گزاف اتفاق میافتد. چنانچه غم انبیا هیچ گاه پایدار نبود چون بلافاصله در زمان خلوت و عبادت از ارتباط با امر قدسی سرشار میشدند.»
رسولی پور در پاسخ به این سوال كه آیا فیلسوفان شادتر از مردمان غیر فیلسوف هستند، گفت: «اگر فیلسوفها به نحو سقراطی تفلسف كنند، شاد هستند و اگر به میراث معرفتی شاگردان سقراط بسنده كنند، طبیعی است كه شادی ایجاد نمیشود.»
در ادامه علی پورمحمدی، مدرس حوزه علمیه و دانش آموخته فلسفه غرب گفت: «مفهوم شادی، سعادتمندی و خوش بودن است و فردِ برخوردار از مواهب، شاد است. این مسائل حتی اگر سطحی است، نمیتوان آن را انكار كرد اما باید دید شادی سطحی و عمیق چیست؟»
پورمحمدی افزود: «امروز در دنیایی سراسر از جنگ و ناآرامی و نگرانی، شادی در سلامت نهفته است كه اتفاقاً مرتبهای واقعی نیز میباشد.»
وی با بیان اینكه شادی در رفاه، همان بهره مندی و صلح است و این واقعیت در شرق و غرب عالم یكی است، افزود: «گاه تلقی میشود كه دین، فرزانگی یا حكمت با شادی در تعارض است؛ در حالی كه این گونه نیست، چون شادی اگر امری خیر است، دین و عقل توان انكار آن را ندارند.»
پورمحمدی با بیان اینكه فلسفه همواره ما را به عقل و تأمل در مفاهیم بسیط سوق میدهد، تصریح كرد: «فلسفه و حكمت دنبال شادی عمیق و فرزانگی هستند. ملاصدرا لذت و شادی را با سعادت یكی میداند و معتقد است شادی همان خیر و ادارك حقایق است.»