محدثی با بیان اینكه وجه شناختی ایمان باید در زیست درونی فرد وجود داشته باشد، گفت: بسیاری از باورهای فرد در یك بررسی منطقی ریشه ندارد و شامل درونیاتی است كه باید بعنوان باور پذیرفته شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، حسن محدثی، جامعه شناس دین و خانواده با حضور در برنامه «سوفیا» رادیو گفتوگو ضمن اشاره به تمایزات میان ایمان و شادی، گفت: ایمان یك وجه شناختی دارد و دارای یك معنای دیگر نیز هست؛ در این راستا انسان را موجودی سه ساحتی میدانند كه یكی از آنها شناخت جهان و خودشناسی است و باورها و اندیشهها نیز در این ساحت جای میگیرد.
وی ساحت بنیادین دیگر را ابرازی یا درونی دانست و افزود: این ساحت دنیای درون آدمی را در بر میگیرد كه در قالب كلمات بیان نشده و هنرها وظیفه انعكاس و ابراز این وجه را دارند.
محدثی ساحت كنشگری را سومین ساحت انسان برشمرد و گفت: ایمان كلیتی است یكپارچه كه در هر سه ساحت بروز و ظهور دارد و ریشهدار ترین بخش نیز وجه بودن یا ابرازی آدمی است.
وی همچنین وجه شناختی و عمل و اخلاق را در ارتباط با دیگران و جهان تعریف كرد و افزود: ایمان یك تمامیت بوده كه در سه ساحت آدمی ظاهر میشود.
محدثی در عین حال این سه ساحت را دارای شكاف دانست و گفت: این شكافها دردسر آدمی است چون ایمان در لحظات درونی او الزاما حضور نداشته و میان آگاهی و بودن آدمی فاصله است.
وی با بیان اینكه وجه شناختی ایمان باید در زیست درونی فرد نیز وجود داشته باشد، اظهار كرد: بسیاری از باورهای فرد اساسا در یك بررسی منطقی و عقلانی ریشه ندارد و شامل درونیاتی است كه باید بعنوان باور پذیرفته شود.
سیدجواد میری دیگر میهمان این برنامه با اشاره به آیهای كه ایمان آورندگان را به «ایمان آوردن» تاكید میدارد، گفت: این آیه میرساند كه حتی مقوله ایمان آوردن هم مسئلهای مشكك است.
این دانش آموخته مطالعات جامعه شناسی دین خاطرنشان كرد: اینگونه نیست كه اگر انسانها ایمان آورند، تا نقطه نهایی ایمان خود را حفظ كنند.
میری ادامه داد: در مطالعه ادیان دو مفهوم وجود دارد كه یكی باور و دیگری ایمان است و جالب اینجاست باور، ناظر، متناظر یا معطوف به سخن است. مثلا فرد میگوید لااله الی الله... ولی ایمان با كنش متناظر است؛ یعنی فرد چیزی را باور دارد و باید در عمل او نیز دیده شود.
این استاد فلسفه ادیان خاطرنشان كرد: وقتی از ایمان سخن میگوییم، در مورد عمل یا كنشگری صحبت میكنیم؛ خاصه عمل صالح كه در این ساحت، ایمان رشد میكند.
میری در اینباره توضیح داد: در حقیقت یكی از تفاوتهای بنیادین میان بینش قرآنی و فلسفی و بینش مدرن اینست كه در قرآن برای رشد و تعالی انسان، باید وارد حیطه عمل شده تا مواجههای اگزیستانسیال داشته باشد. سلام و ایمان دو ساحت هستند كه از یكدیگر جدا نبوده ولی از هم متمایز هستند.
میری، شادی را موجب زیست در این هستی و مواجه با سختیهای آن دانست و افزود: انسانی كه در این هستی هبوط كرده، نباید مغلوب سیاهی و تاریكیها شده و بایستی بهجت درونی داشته باشد.
این استاد فلسفه در رابطه با اینكه چرا انبیاء و پیامبران تكرار نمیشوند، گفت: بعنوان مثال یك پیامبر جهان بینی خاصی با خود میآفریند كه نسل نخست در ارتباط نزدیك با او، صورت جهان را عوض میكنند. موسی(ع) كه آمد جهانِ دورانِ عتیق تغییر كرد و عیسی (ع) امپراطوریها را متحول ساخت و با آمدن محمد خاتم-ص- نه تنها باور آن روزگار تغییر كرد، بلكه جغرافیای جهان نیز عوض شد.
وی در پاسخ به چرایی این تحولات گفت: كسانی كه ایمان میآورند، در مواجهه با نظام معنایی جدید از سر اختیار وارد میشوند و دین و مجموعه باورهای او كه به قواعد تبدیل نشده، فرد را پیش میراند.
میری این مطلب را با مثالی از دین مسیحیات تكمیل كرد: بعنوان مثال دین حضرت عیسی (ع) دارای سختی و گیرهای بسیار نیست ولی با ورود به كلیسای كاتولیك میبینیم بسیاری از قواعد بروكراتیزه شده و فرد برای ارتباط با پیام نبی (ع)، با روندی كانالیزه روبرو است و اینجاست كه دین، متولی پیدا میكند.