نفاق در نقاب بشر
نفاق، فقط در قبال باور دینی نیست بلكه در قبال همهی باورهای برجسته و پذیرفتهی انسانی و اجتماعی هم هست. امروز در قبال ادّعای طرفداری از انسان، یك نفاق عظیمی در دنیا وجود دارد و همیشه وجود داشته.
در قبال طرفدارى از محرومین و تودههاى مردم، بیشتر فاتحین در طول تاریخ ادّعا میكردند كه براى مردمى كه سرزمین آنها را غصب كردهاند و تصرّف كردهاند ارمغانهایى آوردهاند؛ یعنى به آنها علاقهمندند. البتّه همهى فاتحین این جور نبودند؛ بعضى هم صریح میگفتند كه آمدهایم شما را به بردگى بگیریم، [كه این البتّه] ناشى از جهالت بود؛ آن فاتحى كه داراى معرفت بود، داراى پیچیدگى بود [این جور برخورد نمیكرد].
اسكندر مقدونى كه از مقدونیّه -یعنى از سرزمین فرهنگ دوران باستان- آمده بود به ایران، نمیگفت آمدهام شما را به بردگى بگیرم؛ یك ارسطویى را هم بغل دست خودش برداشته بود آورده بود، میگفت آمدهام به شما بیاموزم. همهى ایران را به آتش كشید، تا خلیج فارس و دریاى عمّان هم پیش رفت، سالهاى سال هم اینها در این كشور ماندند امّا ادّعایشان ادّعاى طرفدارى از فرهنگ و معرفت و بشریّت و مفاهیم عالى انسانى بود؛ عیناً همان برخوردى كه امروز اروپایىها با مردم دنیا دارند، و شكل شبیه به امروز را، در قرن نوزدهم و در دوران شروع استعمار، با كشورهاى تحت استعمار داشتند؛ نفاق؛ اسم این نفاق است.
این كارهایى كه امروز در دنیا به عنوان دفاع از حقوق بشر، دفاع از انسانیّت، دفاع از دانش و معرفت، دفاع از حقوق زن، دفاع از آزادى، دفاع از دموكراسى و زیر این پوشش انجام میگیرد، یك نام مشخّصى در فرهنگ اسلامى ما دارند؛ آن نام چیست؟ نفاق. اینها منافقند، زیرا میدانیم كه به آزادى و دموكراسى و حقوق انسان باور ندارند و براى پستترین كارها انسانهاى غیر اروپایى را و انسانهاى غیر سفید را، به كارْ هم میگیرند، هزارهزار هم از آنها میكُشند، یك وقت هم اگر لازم شد میلیونمیلیون هم میكُشند و باكى هم ندارند. مىبینید دیگر؛ كارى كه آمریكا و بقیّهى دولتهاى استكبارى، امروز میكنند و آن روزها كردند. 1370/08/22